این یک گزارش مالی خشک نیست. این داستان طمع، ترس و جنون جمعی است. داستانی از سرمایه‌دارانی که در یک روز تمام ثروت خود را از دست دادند و شایعاتی از مردانی که خود را از پنجره‌های آسمان‌خراش‌های نیویورک به پایین پرت می‌کردند. سقوط وال استریت چگونه اتفاق افتاد؟ چرا هیچ‌کس آن را پیش‌بینی نمی‌کرد؟ و آیا ممکن است چنین کابوسی دوباره تکرار شود؟
داستان سقوط وال استریت؛ روزی که رویای آمریکایی به کابوس تبدیل شد

به گزارش پرداد خبر، سقوط وال استریت در اکتبر ۱۹۲۹، تنها یک خبر اقتصادی در روزنامه‌ها نبود؛ این صدای شکستن ناگهانی یک رویا بود. داستانی تکان‌دهنده از روزهایی که مردم عادی، پیشخدمت‌ها، رانندگان تاکسی و کارگران، همه سهامدار بورس شده بودند و باور داشتند که قرار است یک‌شبه ثروتمند شوند. اما این مهمانی پر زرق و برق، با چنان سقوط وحشتناکی به پایان رسید که جهان را برای یک دهه در تاریکی فرو برد.

سقوط وال استریت که به “سه‌شنبه سیاه” معروف شد، آغازگر فاجعه‌ای به نام “رکود بزرگ” (The Great Depression) بود. در این گزارش، به بهانه سالروز این واقعه تاریخی، به دلایل پنهان این بحران، داستان‌های انسانی فراموش‌شده آن و درس‌های تلخی می‌پردازیم که اقتصاد و کسب‌وکار مدرن از آن آموختند.

پیش‌زمینه: “دهه بیست خروشان” و مهمانی بی‌پایان

برای درک عمق فاجعه سقوط وال استریت، باید حال و هوای آمریکای دهه ۱۹۲۰ را تصور کرد. جنگ جهانی اول تمام شده بود، فناوری‌های جدیدی مانند خودرو و رادیو در حال فراگیر شدن بودند و خوش‌بینی بی‌سابقه‌ای بر جامعه حاکم بود. همه باور داشتند که دوران شکوفایی ابدی آغاز شده است. در این میان، بازار بورس نیویورک (وال استریت) به کانون اصلی این رویا تبدیل شد.

در آن سال‌ها، خرید سهام دیگر محدود به بانکداران ثروتمند نبود. مردم عادی با شور و هیجان، تمام پس‌انداز زندگی خود را وارد بورس می‌کردند. ارزش سهام هر روز به طور غیرمنطقی بالا می‌رفت و همه در حال پولدار شدن بودند. این یک حباب اقتصادی عظیم بود، اما هیچ‌کس دوست نداشت مهمانی را ترک کند. در این دوران، هنر و فرهنگ (مانند فیلم “گتسبی بزرگ”) نیز بازتابی از همین ثروت بادآورده و خوش‌گذرانی‌های بی‌پایان بود.

“خرید اعتباری”: بنزینی که بر آتش ریخته شد

اما جنجالی‌ترین و خطرناک‌ترین بخش ماجرا، پدیده‌ای به نام “خرید اعتباری” (Buying on Margin) بود. بانک‌ها و کارگزاران به مردم اجازه می‌دادند که تنها با پرداخت ۱۰ درصد از ارزش یک سهم، آن را خریداری کنند و ۹۰ درصد بقیه را وام بگیرند (و خود سهام را به عنوان وثیقه قرار دهند).

این یعنی شما می‌توانستید با ۱۰۰۰ دلار، ۱۰۰۰۰ دلار سهم بخرید. تا زمانی که بازار بالا می‌رفت، همه چیز عالی بود و سودها نجومی بود. اما این سیستم، مانند یک بمب ساعتی عمل می‌کرد. اگر ارزش سهام فقط ۱۰ درصد سقوط می‌کرد، کل سرمایه اولیه فرد از بین می‌رفت و بانک فوراً وام خود را طلب می‌کرد. این دقیقاً همان اتفاقی بود که جرقه سقوط وال استریت را زد.

اکتبر سیاه: روزشمار یک فاجعه

در اواخر اکتبر ۱۹۲۹، پس از ماه‌ها رشد دیوانه‌وار، حباب سرانجام ترکید. سرمایه‌گذاران بزرگ به آرامی شروع به فروش سهام خود کردند. این حرکت، ترسی خفیف را در بازار ایجاد کرد.

پنج‌شنبه سیاه (۲۴ اکتبر): آغاز وحشت

بازار با موج عظیمی از فروش باز شد. وحشت به سرعت همه‌گیر شد. مردم هجوم آوردند تا سهام خود را بفروشند، اما خریداری وجود نداشت. قیمت‌ها سقوط می‌کرد. گفته می‌شود در آن روز، برخی از بانکداران بزرگ وال استریت با تزریق پول سعی کردند بازار را نجات دهند، اما این تنها یک مُسکن موقت بود.

دوشنبه سیاه (۲۸ اکتبر): سقوط آزاد

وحشت واقعی در روز دوشنبه آغاز شد. بازار دوباره با سقوطی شدیدتر باز شد. این بار دیگر هیچ نجاتی در کار نبود.

سه‌شنبه سیاه (۲۹ اکتبر): روزی که وال استریت مُرد

این روز، روز نهایی سقوط وال استریت و تاریک‌ترین روز در تاریخ اقتصاد آمریکا بود. بیش از ۱۶ میلیون سهم در یک روز دست به دست شد (رقمی که تا دهه‌ها بی‌سابقه بود). سیستم تلگراف و ثبت معاملات (Ticker Tape) ساعت‌ها از بازار عقب افتاده بود و مردم نمی‌دانستند که در همان لحظه، تمام دارایی‌شان به صفر رسیده است. هزاران نفر در یک روز ورشکست شدند. شایعات مربوط به خودکشی سرمایه‌گذاران از پنجره‌های ساختمان‌های بلند، فضای شهر را پر کرده بود.

پیامدهای فاجعه: رکود بزرگ

سقوط وال استریت تنها یک بحران مالی نبود؛ آغازی بود بر “رکود بزرگ”، یک دهه فقر، بیکاری و گرسنگی در سراسر جهان.

  • ورشکستگی بانک‌ها: مردمی که به بانک‌ها هجوم بردند تا پس‌انداز خود را بیرون بکشند، با درهای بسته مواجه شدند. هزاران بانک ورشکست شدند و پس‌انداز یک عمر میلیون‌ها نفر دود شد و به هوا رفت.
  • بیکاری گسترده: با ورشکستگی کارخانه‌ها و کسب‌وکارها، نرخ بیکاری در آمریکا به ۲۵ درصد رسید. صف‌های طولانی مردم برای دریافت یک کاسه سوپ رایگان، به نماد آن دوران تبدیل شد.
  • تأثیر جهانی: این بحران به سرعت به اروپا و سایر نقاط جهان سرایت کرد و به یکی از عوامل اقتصادی زمینه‌ساز برای قدرت گرفتن رژیم‌های افراطی و در نهایت، جنگ جهانی دوم تبدیل شد.

درس‌هایی که به سختی آموخته شد: آیا تاریخ تکرار می‌شود؟

فاجعه سقوط وال استریت، اقتصاد و قوانین مالی را برای همیشه تغییر داد. دولت‌ها فهمیدند که نمی‌توانند بازار را به حال خود رها کنند. قوانینی مانند ایجاد “کمیسیون بورس و اوراق بهادار” (SEC) برای نظارت بر بازار، و “قانون بیمه سپرده‌ها” (FDIC) برای تضمین پس‌انداز مردم در بانک‌ها، مستقیماً در پاسخ به این بحران به وجود آمدند.

اما سوال بزرگ این است: آیا ما درس گرفته‌ایم؟ هرچند دهه‌هاست که فاجعه‌ای به این مقیاس رخ نداده، اما بحران مالی سال ۲۰۰۸ (بحران مسکن) و حباب‌های قیمتی اخیر در بازارهای ارز دیجیتال (کریپتوکارنسی) نشان می‌دهد که روانشناسی “طمع و ترس” در انسان‌ها تغییر نکرده است. فناوری ممکن است تغییر کرده باشد، اما داستان همان داستان است: رویای ثروتمند شدن یک‌شبه، اغلب به کابوسی بزرگ ختم می‌شود.

سوالات متداول (FAQ)

سقوط وال استریت چه بود و چرا اتفاق افتاد؟

سقوط وال استریت به سقوط ناگهانی و شدید قیمت سهام در بازار بورس نیویورک در اکتبر ۱۹۲۹ اطلاق می‌شود. دلیل اصلی آن، ایجاد یک “حباب قیمتی” غیرمنطقی بود که توسط خریدهای اعتباری (وام گرفتن برای خرید سهام) به شدت متورم شده بود.

“رکود بزرگ” (The Great Depression) چیست؟

به دوره ۱۰ ساله (دهه ۱۹۳۰) بحران اقتصادی شدید، بیکاری گسترده و فقر در سراسر جهان گفته می‌شود که بلافاصله پس از سقوط وال استریت در سال ۱۹۲۹ آغاز شد.

آیا شایعه خودکشی بانکداران در روز سه‌شنبه سیاه واقعیت داشت؟

اگرچه این تصویر (سرمایه‌دارانی که خود را از پنجره‌ها به بیرون پرت می‌کنند) به نماد سقوط وال استریت تبدیل شده، اما تحقیقات تاریخی نشان می‌دهد که این موارد بسیار اغراق شده بودند. اگرچه موارد خودکشی در آن دوره افزایش یافت، اما نه به آن شکل سینمایی که در داستان‌ها روایت می‌شود.

چگونه این سقوط بر زندگی مردم عادی تأثیر گذاشت؟

مردم عادی نه تنها سرمایه خود در بورس را از دست دادند، بلکه با ورشکستگی بانک‌ها، پس‌اندازهای بانکی خود را نیز از دست دادند. با تعطیلی کارخانه‌ها، شغل خود را از دست دادند و بسیاری برای تأمین غذای روزانه خود دچار مشکل شدند.

نتیجه‌گیری: داستانی درباره طمع و ترس

سالروز سقوط وال استریت یک یادآوری تاریخی مهم است. این داستان به ما می‌آموزد که بازارهای مالی، نه بر پایه منطق خشک ریاضی، بلکه بر پایه احساسات انسانی قدرتمندی چون “طمع” و “ترس” حرکت می‌کنند. اقتصاد مدرن تلاش کرده است تا با ایجاد قوانین و نهادهای نظارتی، جلوی تکرار چنین فجایعی را بگیرد، اما تاریخ همواره نشان داده است که تا زمانی که این دو احساس در وجود انسان وجود دارند، خطر شکل‌گیری حباب‌های جدید و سقوط‌های دردناک نیز وجود خواهد داشت. این، درسی است که هرگز نباید فراموش شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بنر تبلیغاتی آسیاتک - پرداد خبر
بنر تبلیغاتی بانک صادرات - پرداد خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *