مبانی نظری و اصول راهنمای سیاست خارجی ایران
سیاست خارجی ایران برآمده از آموزههای انقلاب اسلامی و ملهم از قانون اساسی است. کلیدیترین اصول و مبانی آن عبارتند از:
- اصل “نه شرقی، نه غربی” (اصل ۱۵۲ قانون اساسی): این اصل محوری، به معنای نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال کامل کشور در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی، و عدم تعهد به هیچیک از بلوکهای قدرت جهانی است.
- حفظ تمامیت ارضی و امنیت ملی: دفاع از مرزها و منافع حیاتی کشور، اولویت اصلی سیاست خارجی است.
- حمایت از مستضعفان جهان و جنبشهای آزادیبخش: اصلی آرمانی که البته در چارچوب اصل عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها تفسیر و اجرا میشود.
- روابط مسالمتآمیز با دول غیرمحارب: تمایل به برقراری روابط دوستانه و متقابل با کشورهایی که قصد خصومت ندارند.
- عزت، حکمت و مصلحت: این سه اصل که توسط رهبر انقلاب تبیین شده، به عنوان چارچوبی برای تصمیمگیریهای کلان در سیاست خارجی عمل میکنند؛ به معنای حفظ کرامت ملی، اتخاذ تصمیمات عاقلانه و مبتنی بر واقعیات، و در نظر گرفتن منافع بلندمدت کشور.
ایران و گرداب تحولات منطقهای (غرب آسیا)
منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، منابع انرژی و حضور بازیگران متعدد داخلی و خارجی، همواره کانون بحرانها و رقابتهای پیچیده بوده و حیاط خلوت امنیتی ایران محسوب میشود. مواضع و عملکرد ایران در قبال تحولات این منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است:
- مسئله فلسطین: حمایت از آرمان فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی، یکی از ثابتترین اصول سیاست خارجی ایران پس از انقلاب بوده است.
- محور مقاومت: حمایت از گروهها و دولتهایی که در برابر نفوذ آمریکا و اسرائیل در منطقه مقاومت میکنند (مانند حزبالله لبنان، دولت سوریه، گروههای عراقی و یمنی).
- بحرانهای منطقهای: نقشآفرینی فعال در بحرانهای سوریه، عراق، یمن و افغانستان، با هدف مبارزه با تروریسم (بهویژه داعش)، حفظ ثبات نسبی در مرزها، و مقابله با نفوذ رقبای منطقهای و فرامنطقهای.
- امنیت خلیج فارس: تاکید بر امنیت درونزا و مخالفت با حضور نظامی قدرتهای خارجی در این آبراه استراتژیک.
- چالشها: رقابت شدید با برخی کشورهای منطقه (مانند عربستان سعودی و امارات)، هزینههای حضور منطقهای، و فشارهای بینالمللی ناشی از این سیاستها.
ایران و نظام بینالملل در حال گذار
نظام بینالملل در دهههای اخیر شاهد تغییرات مهمی بوده است؛ از افول نسبی قدرت آمریکا تا ظهور قدرتهای جدید مانند چین و روسیه، و تلاش برای شکلگیری نظمی چندقطبیتر. ایران در این محیط متحول، رویکردهای زیر را دنبال کرده است:
- رابطه با قدرتهای بزرگ: حفظ وضعیت تقابل و بیاعتمادی با آمریکا، توسعه روابط راهبردی با روسیه و چین (نگاه به شرق) به عنوان وزنه تعادل در برابر فشارهای غرب، و تلاش برای حفظ روابط متعادل با اتحادیه اروپا با وجود اختلافات.
- نگاه به نظم نوین جهانی: حمایت از چندجانبهگرایی و مخالفت با یکجانبهگرایی آمریکا، و تلاش برای ایفای نقش در شکلگیری ترتیبات جدید جهانی.
- عضویت و نقشآفرینی در سازمانها: تلاش برای عضویت در سازمانهای منطقهای و بینالمللی مانند سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس به منظور شکستن انزوای تحمیلی و یافتن شرکای جدید.
- پرونده هستهای (برجام): این پرونده نمادی از پیچیدگی تعامل ایران با نظام بینالملل بود؛ دورهای از دیپلماسی و توافق، و سپس بازگشت به تنش پس از خروج آمریکا از توافق.
استقلال سیاسی در میدان عمل: چالشها و دستاوردها
پیگیری سیاست استقلالطلبانه در دنیای امروز، بهویژه برای کشوری با موقعیت ایران، با چالشها و دستاوردهای خاص خود همراه است:
چالشهای کلیدی:
- تحریمهای فلجکننده: فشارهای شدید اقتصادی با هدف تغییر رفتار یا ساختار سیاسی کشور.
- انزوای نسبی سیاسی: محدودیت در روابط با برخی کشورها و سازمانهای مهم بینالمللی.
- جنگ روایتها: مقابله با تصویرسازی منفی و فشارهای رسانهای گسترده از سوی مخالفان.
- بیثباتی منطقهای: درگیر شدن در بحرانهای پیرامونی که هزینههای مادی و انسانی در پی دارد.
- نیاز به دیپلماسی پویا: ضرورت استفاده از تمام ظرفیتهای دیپلماسی دوجانبه و چندجانبه برای پیشبرد اهداف.
دستاوردها (از منظر حامیان سیاست):
- حفظ استقلال در تصمیمگیری: عدم تبعیت از خواست قدرتهای بزرگ با وجود تمام فشارها.
- افزایش نفوذ منطقهای: تبدیل شدن به یک بازیگر کلیدی و تأثیرگذار در معادلات غرب آسیا.
- بازدارندگی دفاعی: توسعه توانمندیهای نظامی به عنوان پشتوانه استقلال و امنیت.
- مقاومت و تابآوری: توانایی تحمل فشارها و تحریمهای طولانیمدت.
اهمیت دیپلماسی اقتصادی و نگاه به همسایگان
در سالهای اخیر، اهمیت پیوند دیپلماسی سیاسی با دیپلماسی اقتصادی بیش از پیش آشکار شده است. تلاش برای بیاثر کردن تحریمها، توسعه روابط تجاری با همسایگان و کشورهای همسو، جذب سرمایهگذاری (با وجود محدودیتها) و استفاده از ظرفیتهای ترانزیتی کشور، به عنوان راهکارهایی برای تقویت بنیه اقتصادی و کاهش آسیبپذیری در برابر فشارهای خارجی دنبال میشود.
آینده سیاست خارجی ایران: ضرورت انطباق و اجماع
سیاست خارجی ایران در آینده نیز با محیطی متحول و پیچیده روبرو خواهد بود. موفقیت در این عرصه نیازمند انطباق هوشمندانه با تغییرات جهانی، حفظ اصول بنیادین، استفاده از دیپلماسی فعال و خلاقانه، و مهمتر از همه، وجود اجماع ملی بر سر اهداف و منافع کلان کشور است. همچنین، توجه به دیپلماسی عمومی و تلاش برای ارائه تصویری واقعیتر از ایران به جهانیان، میتواند به کاهش فشارها و افزایش فرصتها کمک کند.
نتیجهگیری: پیمودن مسیر استقلال در جهانی پرتلاطم
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، با محوریت اصل استقلال و نفی سلطه، مسیری پر فراز و نشیب را طی کرده است. حفظ این استقلال در دنیای بههمپیوسته و در عین حال پر از رقابت امروز، نیازمند هوشمندی استراتژیک، انعطافپذیری تاکتیکی، اقتدار دفاعی و اقتصادی، و اتکا به پشتوانه مردمی است. پیمودن موفقیتآمیز این مسیر، ضامن حفظ منافع ملی و جایگاه شایسته ایران در نظام بینالملل آینده خواهد بود.
پایان/