نه شرقی نه غربی: از آرمان سیاسی تا ضرورت اقتصادی
سیاست نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی که از شعارهای محوری انقلاب اسلامی و اصول قانون اساسی (اصل ۱۵۲) است، صرفاً به معنای عدم تعهد به بلوکهای قدرت جهانی در عرصه سیاسی نیست. این اصل، در ابعاد عمیقتر، بر لزوم استقلال همهجانبه کشور در حوزههای فرهنگی، اقتصادی و فناورانه تأکید دارد.
در عرصه اقتصاد و فناوری، ترجمان عملی این سیاست، تلاش برای رسیدن به “خودکفایی استراتژیک” است. به این معنا که کشور بتواند نیازهای اساسی و حیاتی خود را در بخشهایی که وابستگی به خارج میتواند امنیت ملی یا استقلال تصمیمگیری را به خطر اندازد، با تکیه بر ظرفیتها و منابع داخلی تأمین کند. این رویکرد، وابستگیهای آسیبپذیر را به حداقل رسانده و قدرت مانور کشور را در تعاملات بینالمللی افزایش میدهد.
چرا خودکفایی در بخشهای استراتژیک حیاتی است؟
اهمیت این راهبرد را میتوان در چند بُعد کلیدی خلاصه کرد:
- تضمین امنیت ملی: در دنیایی که غذا، انرژی و فناوری میتوانند به عنوان اهرم فشار سیاسی مورد استفاده قرار گیرند، عدم وابستگی در این حوزههای حیاتی، شرط لازم برای حفظ تمامیت ارضی، امنیت داخلی و قدرت دفاعی کشور است.
- افزایش تابآوری اقتصادی: خودکفایی نسبی در تولید کالاهای اساسی و نهادههای تولید، اقتصاد کشور را در برابر تحریمهای خارجی، نوسانات شدید قیمتها در بازارهای جهانی و بحرانهای بینالمللی مقاومتر میسازد.
- توسعه پایدار و درونزا: تمرکز بر ظرفیتهای داخلی، منجر به فعال شدن پتانسیلهای تولیدی کشور، ایجاد اشتغال مولد، رشد صنایع وابسته و توسعه متوازن منطقهای میشود.
- حفظ استقلال در تصمیمگیری: کشوری که برای تأمین نیازهای اولیهاش به دیگران وابسته باشد، در تصمیمگیریهای کلان سیاسی و بینالمللی خود نیز تحت تأثیر و فشار قرار خواهد گرفت. خودکفایی، پشتوانه استقلال سیاسی است.

مصادیق کلیدی و وضعیت خودکفایی در ایران
تلاش برای خودکفایی در بخشهای مختلفی در جریان بوده است که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
- کشاورزی و امنیت غذایی: تأمین غذای جمعیت کشور، استراتژیکترین اولویت است. تلاشهای زیادی برای خودکفایی در تولید گندم (به عنوان کالای استراتژیک اصلی)، دانههای روغنی، شکر و گوشت صورت گرفته است. با وجود پیشرفتها، چالشهای بزرگی مانند بحران آب، بهرهوری پایین، الگوی کشت نامناسب و ضایعات بالا همچنان باقی است. دستیابی به امنیت غذایی پایدار (دسترسی همگانی به غذای کافی و سالم) نیازمند مدیریت جامع منابع و فناوریهای نوین است.
- بخش انرژی (نفت، گاز، پتروشیمی، برق): ایران با داشتن منابع عظیم نفت و گاز، در تأمین انرژی اولیه خودکفاست، اما چالش اصلی در بومیسازی دانش فنی، تجهیزات پیچیده، بهینهسازی مصرف و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نهفته است. پیشرفت در توسعه میادین مشترک (مانند پارس جنوبی)، ساخت پالایشگاهها و نیروگاهها و بومیسازی بخشی از تجهیزات، گامهای مهمی در این مسیر بودهاند.
- صنایع دفاعی و نظامی: با توجه به شرایط ژئوپلیتیکی منطقه، خودکفایی در صنایع دفاعی یک ضرورت انکارناپذیر است. ایران در سالهای پس از انقلاب، به ویژه در دوران جنگ تحمیلی و پس از آن، با وجود تحریمها، به پیشرفتهای قابل توجهی در طراحی و تولید انواع تسلیحات و تجهیزات نظامی پیشرفته دست یافته است.
- بهداشت و درمان (دارو و تجهیزات): تلاش برای تولید داخلی داروهای ضروری، بهویژه داروهای با فناوری بالا و همچنین تجهیزات پزشکی، از دیگر عرصههای مهم خودکفایی بوده که با موفقیتها و چالشهایی همراه بوده است.
- صنایع مادر و فناوریهای نوین: خودکفایی نسبی در صنایعی مانند فولاد، سیمان، و پتروشیمی و همچنین تلاش برای دستیابی به فناوریهای پیشرفته مانند نانو، بایو و هوافضا نیز در راستای تقویت بنیه اقتصادی و فناورانه کشور صورت میگیرد.
خودکفایی به معنای انزواطلبی نیست
نکته بسیار مهم این است که نباید “خودکفایی استراتژیک” را با “خودبسندگی مطلق” یا “انزواطلبی اقتصادی” (Autarky) اشتباه گرفت. در دنیای به هم پیوسته امروز، هیچ کشوری نمیتواند و نباید تمام نیازهای خود را در داخل تولید کند. تجارت بینالملل، تبادل دانش و فناوری و همکاریهای اقتصادی بر اساس مزیتهای نسبی، لازمه رشد و پیشرفت است.
هدف از خودکفایی استراتژیک، قطع ارتباط با جهان نیست، بلکه رسیدن به نقطهای از توانمندی داخلی است که اولاً، نیازهای حیاتی و امنیتی کشور در داخل قابل تأمین باشد و ثانیاً، کشور بتواند از موضع قدرت و بر اساس منافع ملی، شرکای تجاری و فناورانه خود را انتخاب کند و وارد تعاملات سازنده شود. خودکفایی به معنای داشتن “حق انتخاب” و مصونیت از “اجبار” در روابط خارجی است.
چالشها و الزامات پیش رو
مسیر دستیابی به خودکفایی پایدار، مسیری پر فراز و نشیب و نیازمند توجه به الزامات و رفع چالشهای زیر است:
- تأمین مالی و سرمایهگذاری: پروژههای خودکفایی معمولاً نیازمند سرمایهگذاریهای کلان، بلندمدت و پرریسک هستند.
- مدیریت کارآمد منابع: استفاده بهینه و علمی از منابع محدود آب، خاک، انرژی و نیروی انسانی، شرط لازم موفقیت است.
- تحقیق، توسعه و نوآوری: دستیابی به لبههای دانش و فناوری و بهروزرسانی مستمر صنایع، حیاتی است.
- ثبات اقتصادی و سیاسی: ایجاد فضای باثبات و قابل پیشبینی برای تشویق سرمایهگذاری داخلی و خارجی (در چارچوب منافع ملی).
- ارتقای بهرهوری: افزایش راندمان در تمام بخشهای تولیدی برای رقابتپذیری و کاهش هزینهها.
- مبارزه با فساد و ناکارآمدی: شفافیت و کارایی در اجرای طرحها و پروژههای ملی.
- توجه به مزیتهای نسبی: تمرکز بر حوزههایی که کشور در آنها دارای پتانسیل و مزیت واقعی است.
نتیجهگیری: خودکفایی، ستون مستحکم استقلال
خودکفایی استراتژیک، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت حیاتی برای کشوری چون ایران است که به دنبال حفظ استقلال، امنیت و پیشرفت خود در چارچوب سیاست ” نه شرقی نه غربی” میباشد. این راهبرد، اگر با برنامهریزی دقیق، مدیریت کارآمد، عزم ملی و استفاده هوشمندانه از تمام ظرفیتهای داخلی و تعاملات هدفمند خارجی همراه شود، میتواند به تقویت بنیه اقتصادی، افزایش اقتدار ملی و بهبود رفاه عمومی منجر گردد. خودکفایی، سرمایهگذاری بلندمدتی است که آیندهای امنتر و مستقلتر را برای نسلهای آتی تضمین میکند.
پایان/