وقتی صحبت از سرانه مطالعه در ایران به میان میآید، اولین چالش بزرگی که پژوهشگران و تحلیلگران فرهنگی با آن مواجه میشوند، فقدان یک آمار دقیق، واحد و مورد توافق است. در طول دهههای گذشته، اعداد و ارقام متفاوتی از سوی نهادهای مختلف اعلام شده است که فاصله میان آنها گاهی از زمین تا آسمان است.
برخی آمارها سرانه مطالعه در ایران را چیزی در حدود ۲ دقیقه در روز اعلام میکنند و برخی دیگر با احتساب ادعیه، قرآن، و صفحات مجازی، این عدد را تا بیش از ۷۰ دقیقه بالا میبرند. این تفاوت فاحش ناشی از اختلاف در تعریف “مطالعه” است. آیا خواندن زیرنویس اخبار در تلویزیون یا پستهای اینستاگرام مطالعه محسوب میشود؟
آیا خواندن کتابهای درسی و کمکآموزشی که از سر اجبار برای کنکور و امتحانات خوانده میشوند، باید در زمره سرانه مطالعه در ایران مفید قرار گیرند؟ استانداردهای جهانی معمولاً مطالعه را خواندن کتابهای غیردرسی، روزنامهها و نشریات چاپی یا دیجیتال تعریف میکنند که با هدف افزایش آگاهی، دانش عمومی یا لذت ادبی انجام میشود.
اگر این معیار سختگیرانه اما واقعی را در نظر بگیریم، متاسفانه باید پذیرفت که وضعیت کتابخوانی در ایران در شرایط مطلوبی قرار ندارد و تیراژ کتابها که در سالهای اخیر به زیر ۵۰۰ نسخه سقوط کرده است، گواهی تلخ بر این ادعاست. تحلیلگران معتقدند میانگین واقعی مطالعه کتابهای غیردرسی در ایران، احتمالاً عددی بین ۱۰ تا ۱۵ دقیقه در روز است که فاصلهای معنادار با کشورهای توسعهیافته دارد.
ریشهیابی فرهنگی و آموزشی: چرا از کتاب گریزان شدهایم؟
برای درک چرایی پایین بودن سرانه مطالعه در ایران، باید به ریشههای عمیقتری در نظام آموزشی و تربیتی کشور نگاه کنیم. نظام آموزشی ما متاسفانه سالهاست که بر پایه حافظهمحوری و نمرهگرایی بنا شده است.
دانشآموزان از همان سالهای ابتدایی دبستان یاد میگیرند که کتاب تنها وسیلهای برای امتحان دادن و نمره گرفتن است، نه دریچهای به سوی دنیای شگفتانگیز تخیل و دانایی. وقتی مطالعه با اجبار و استرس امتحان گره میخورد، لذت خواندن در نطفه خفه میشود و فرد پس از فارغالتحصیلی، با نوعی دلزدگی نسبت به هر متنی که بوی آموزش بدهد، مواجه میشود.
علاوه بر این، در بسیاری از خانوادهها نیز فرهنگ کتابخوانی به عنوان یک ارزش روزمره نهادینه نشده است. کودکی که والدین خود را هرگز در حال مطالعه کتاب نمیبیند و تنها سرگرمی خانه تماشای تلویزیون یا کار با گوشی موبایل است، به سختی میتواند عادت مطالعه را در خود پرورش دهد. فرهنگ شفاهی ما نیز که بیشتر بر شنیدن و نقل قول استوار است تا خواندن و تحقیق کردن، مزید بر علت شده تا جامعه به سمت مطالعه عمیق و تحلیلی حرکت نکند. تغییر این رویکرد نیازمند یک انقلاب نرم در شیوههای تربیتی مدارس و خانوادههاست تا لذت کشف و دانستن جایگزین اضطراب نمره شود.
اقتصاد نشر و تأثیر تورم بر سبد فرهنگی خانوار
نمیتوان از سرانه مطالعه در ایران سخن گفت و چشم بر واقعیتهای تلخ اقتصادی بست. در سالهای اخیر، با افزایش افسارگسیخته نرخ ارز و به تبع آن گرانی کاغذ، زینک و هزینههای چاپ، قیمت پشت جلد کتابها افزایشی نجومی داشته است. کتاب که زمانی کالایی فرهنگی و در دسترس همگان بود، اکنون برای بخش بزرگی از طبقه متوسط و پایین جامعه به یک کالای لوکس تبدیل شده است.
زمانی که خانوادهها در تأمین نیازهای اولیه معیشتی مانند مسکن و خوراک با چالش مواجه هستند، طبیعی است که کالاهای فرهنگی اولین گزینههایی باشند که از سبد خرید خانوار حذف میشوند. این حذف اجباری، ضربهای مهلک به بدنه صنعت نشر و فرهنگ مطالعه وارد کرده است. ناشران برای بقا مجبور به کاهش تیراژ و افزایش قیمتها هستند و خوانندگان نیز توان خرید خود را از دست میدهند.
این چرخه معیوب، باعث شده تا کتابخانههای عمومی اهمیت دوچندانی پیدا کنند، اما متاسفانه زیرساختهای کتابخانهای کشور و بهروزرسانی منابع آنها نیز همگام با نیازهای روز جامعه پیش نرفته است. اگر دولت و نهادهای متولی فرهنگ نتوانند یارانه موثری برای کاغذ و صنعت نشر در نظر بگیرند یا قدرت خرید مردم تقویت نشود، نمیتوان انتظار داشت که نمودار سرانه مطالعه در ایران روند صعودی به خود بگیرد.

فضای مجازی: قاتل زمان یا فرصت نوین مطالعه؟
ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی، الگوی مصرف اطلاعات را در سراسر جهان و به تبع آن در ایران دگرگون کرده است. بسیاری از منتقدان، فضای مجازی را متهم ردیف اول کاهش سرانه مطالعه در ایران میدانند. آنها معتقدند که شبکههای اجتماعی با ارائه محتوای سطحی، کوتاه و گذرا، ذهن مخاطب را تنبل کرده و “حوصله” و “تمرکز” لازم برای خواندن متون طولانی و عمیق را از بین بردهاند.
پدیدهای که به آن “کمخوانی” یا “سطحیخوانی” میگویند، باعث شده افراد به جای خواندن یک کتاب کامل، به خواندن خلاصه آن در یک پست اینستاگرامی یا رشتهتوییت بسنده کنند. اما این تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه، فرصت بینظیری است که فضای دیجیتال برای ترویج کتابخوانی ایجاد کرده است.
فروشگاههای آنلاین کتاب، دسترسی به هزاران عنوان کتاب را برای ساکنان دورافتادهترین نقاط کشور فراهم کردهاند. پلتفرمهای کتاب الکترونیک (E-book) و کتاب صوتی، با کاهش هزینهها و افزایش دسترسی، توانستهاند قشر جدیدی از مخاطبان، به ویژه نسل جوان را به سمت مطالعه جذب کنند. بنابراین، فضای مجازی به خودی خود تهدید نیست، بلکه نحوه تعامل ما با آن تعیین میکند که آیا ابزاری برای اتلاف وقت است یا بستری برای دانایی.
انقلاب کتابهای صوتی و الکترونیک: تغییر فرمت مطالعه
در تحلیل آمارهای مربوط به سرانه مطالعه در ایران، نباید از تغییر ذائقه مخاطبان و تغییر فرمت مطالعه غافل شد. در سالهای اخیر، استقبال از کتابهای صوتی و الکترونیک در ایران رشدی خیرهکننده داشته است. زندگی شلوغ شهری، ترافیکهای طولانی و سبک زندگی پرشتاب، باعث شده تا بسیاری از افراد فرصت نشستن و در دست گرفتن کتاب کاغذی را نداشته باشند.
در این شرایط، کتابهای صوتی به عنوان یک ناجی عمل کردهاند و به افراد اجازه میدهند در زمانهای مرده، هنگام رانندگی، ورزش یا انجام کارهای خانه، به مطالعه بپردازند. پلتفرمهایی مانند فیدیبو، طاقچه و کتابراه با ارائه هزاران عنوان کتاب قانونی با قیمتی بسیار کمتر از نسخه چاپی، سهم بزرگی در حفظ و حتی افزایش سرانه مطالعه واقعی داشتهاند.
اگرچه برخی سنتگرایان هنوز مقاومت میکنند و معتقدند “شنیدن” جای “خواندن” را نمیگیرد، اما واقعیت این است که انتقال آگاهی و دانش از طریق شنیدن نیز نوعی مطالعه محسوب میشود و باید در آمارهای ملی لحاظ گردد. اگر آمار دانلود و استفاده از این پلتفرمها را به آمار فروش کتابهای کاغذی اضافه کنیم، شاید تصویر کمی روشنتر و امیدوارکنندهتر شود.
مقایسه ایران با جهان: ما کجای جدول ایستادهایم؟
برای داشتن درکی درست از وضعیت خود، مقایسه با آمارهای جهانی ضروری است. بر اساس آمارهای بینالمللی (مانند شاخصهای NOP World Culture Score)، کشورهایی مانند هند، تایلند و چین در صدر جدول سرانه مطالعه جهان قرار دارند که شاید برای بسیاری تعجبآور باشد. هند با میانگین بیش از ۱۰ ساعت مطالعه در هفته، رتبه اول را دارد.
کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز در رتبههای بعدی قرار دارند. در مقایسه با این ارقام، جایگاه ایران در میانههای پایین جدول جهانی تخمین زده میشود. البته باید توجه داشت که در بسیاری از کشورهای پیشرو، سیستم کتابخانههای عمومی بسیار فعال و پویاست و فرهنگ مطالعه در مکانهای عمومی مانند مترو و پارکها کاملاً رایج است.
تفاوت اصلی ما با کشورهای توسعهیافته در حوزه فرهنگ، نه در هوش یا استعداد، بلکه در “عادت” به مطالعه است. در جوامعی که سرانه مطالعه بالاست، کتابخوانی یک “نیاز” تلقی میشود، نه یک “تفریح لوکس”. فاصله ما با استانداردهای جهانی قابل جبران است، اما نیازمند برنامهریزی بلندمدت و عزم ملی است.
نقش حیاتی خانواده در نهادینه کردن فرهنگ مطالعه
هیچ نهاد و سازمانی به اندازه خانواده نمیتواند در افزایش سرانه مطالعه در ایران موثر باشد. روانشناسان و متخصصان علوم تربیتی معتقدند که علاقه به کتاب، در سنین کودکی و در آغوش والدین شکل میگیرد. والدینی که برای کودکان خود قصه میخوانند، آنها را به کتابفروشی و کتابخانه میبرند و خودشان نیز در خانه ساعاتی را به مطالعه اختصاص میدهند، به طور ناخودآگاه ارزش دانایی را به فرزندانشان منتقل میکنند.
خرید کتاب به عنوان هدیه تولد، ایجاد یک کتابخانه کوچک در اتاق کودک و گفتگو درباره کتابهای خوانده شده در جمع خانواده، راهکارهایی ساده اما بسیار موثر هستند. متاسفانه در بسیاری از خانوادههای ایرانی، خرید اسباببازیهای گرانقیمت یا تبلت و کنسول بازی در اولویت است، اما خرید کتاب به عنوان هزینهای اضافی تلقی میشود. تا زمانی که کتاب وارد سبد خرید و سبک زندگی خانوادههای ایرانی نشود، هیچ بخشنامه و دستورالعملی نمیتواند سرانه مطالعه را افزایش دهد.
راهکارها و پیشنهاداتی برای خروج از بحران کمخوانی
برای بهبود وضعیت سرانه مطالعه در ایران، نیاز به یک حرکت هماهنگ و چندجانبه است. دولت باید با حمایت جدی از صنعت نشر، کاهش مالیات کتابفروشیها، و تأمین کاغذ ارزان، قیمت کتاب را کنترل کند. تجهیز و نوسازی کتابخانههای عمومی و تبدیل آنها به مراکز فرهنگی جذاب برای نوجوانان و جوانان، گام مهم دیگری است.
رسانه ملی و سایر رسانهها باید به جای تبلیغات صرفاً تجاری، به معرفی کتابهای خوب و ترویج فرهنگ مطالعه بپردازند. مدارس باید زنگ مطالعه آزاد را جدی بگیرند و دانشآموزان را با ادبیات داستانی و غیردرسی آشتی دهند. از همه مهمتر، هر یک از ما به عنوان یک شهروند، مسئولیت داریم تا مطالعه را به بخشی از برنامه روزانه خود تبدیل کنیم. حتی اختصاص دادن ۱۵ دقیقه در روز به خواندن کتاب، میتواند در پایان سال به خواندن چندین کتاب منجر شود. ترویج نذر کتاب، هدیه دادن کتاب و برگزاری جلسات کتابخوانی در محلات و محیطهای کار، از دیگر اقدامات مردمی موثر است.

سوالات متداول (FAQ) در مورد سرانه مطالعه کتاب در ایران
۱. آمار واقعی سرانه مطالعه در ایران دقیقاً چقدر است؟
واقعیت این است که به دلیل تفاوت در تعاریف و روشهای آمارگیری، عدد واحد و دقیقی وجود ندارد. آمارهای رسمی گاهی اعدادی بین ۱۵ تا ۷۰ دقیقه در روز (با احتساب ادعیه و قرآن و فضای مجازی) را اعلام میکنند، اما آمارهای غیررسمی و تحلیلهای مبتنی بر تیراژ کتاب، سرانه مطالعه کتابهای غیردرسی را بسیار پایینتر و در حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه تخمین میزنند. مهمتر از عدد دقیق، روند نزولی تیراژ کتابهاست که نشاندهنده وضعیت نامطلوب است.
۲. آیا خواندن مطالب در شبکههای اجتماعی و اینترنت هم جزو سرانه مطالعه محسوب میشود؟
از نظر استانداردهای جهانی و تعریف کلاسیک مطالعه، خواندن پستهای کوتاه، کپشنهای اینستاگرام یا اخبار پراکنده در تلگرام، “مطالعه عمیق” محسوب نمیشود. مطالعهای که منجر به افزایش دانش عمیق، تفکر انتقادی و پرورش تخیل شود، معمولاً با خواندن متون منسجم و طولانی مانند کتاب و مقالات تخصصی اتفاق میافتد. بنابراین، اگرچه خواندن در فضای مجازی نوعی دریافت اطلاعات است، اما نمیتواند جایگزین مطالعه کتاب شود و معمولاً در آمارهای سرانه مطالعه مفید لحاظ نمیگردد.
۳. آیا گوش دادن به پادکست و کتاب صوتی هم مطالعه محسوب میشود؟
بله، قطعاً. با تغییر سبک زندگی و پیشرفت تکنولوژی، تعاریف نیز تغییر کردهاند. گوش دادن به کتابهای صوتی یا پادکستهای آموزشی و تحلیلی، دقیقاً همان فرآیند انتقال دانش و آگاهی را انجام میدهد که خواندن متن انجام میدهد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که باید آمار استفاده از کتابهای صوتی را نیز به سرانه مطالعه در ایران اضافه کرد، زیرا این روش برای بسیاری از افراد پرمشغله، تنها راه ارتباط با دنیای کتاب است.
۴. مهمترین دلیل گرانی کتاب در سالهای اخیر چیست؟
مهمترین عامل گرانی کتاب در ایران، وابستگی صنعت نشر به مواد اولیه وارداتی، به ویژه کاغذ است. با نوسانات شدید نرخ ارز و افزایش قیمت دلار، هزینه واردات کاغذ، زینک، مرکب و قطعات دستگاههای چاپ به شدت افزایش یافته است. از آنجایی که کاغذ بخش عمدهای از هزینه تولید یک کتاب را تشکیل میدهد، هرگونه افزایش در قیمت جهانی یا نرخ ارز، مستقیماً و با ضریب بالا بر روی قیمت پشت جلد کتاب تأثیر میگذارد.
۵. چگونه میتوانیم عادت مطالعه را در خودمان ایجاد کنیم؟
برای شروع عادت مطالعه، نباید سنگ بزرگ بردارید. با روزی ۱۵ دقیقه یا خواندن ۵ صفحه شروع کنید. کتابهایی را انتخاب کنید که واقعاً به موضوع آنها علاقه دارید و کمحجم هستند، نه کتابهایی که فکر میکنید “باید” بخوانید. همیشه یک کتاب همراه خود داشته باشید تا در زمانهای مرده (مانند اتاق انتظار یا مترو) بخوانید. همچنین، پیوستن به چالشهای کتابخوانی یا گروههای نقد کتاب میتواند انگیزه شما را برای ادامه دادن حفظ کند. نکته کلیدی، استمرار است، نه سرعت.
نتیجهگیری: مطالعه، راهی برای نجات از جهل و ساختن آینده
در پایان، باید تأکید کرد که پایین بودن سرانه مطالعه در ایران تنها یک عدد آماری نیست، بلکه هشداری جدی برای آینده فرهنگی و اجتماعی کشور است. جامعهای که نمیخواند، محکوم به تکرار اشتباهات گذشته، درجا زدن در خرافات و ناتوانی در تحلیل مسائل پیچیده دنیای مدرن است. کتاب، ارزانترین و در دسترسترین راه برای سفر به دنیاهای دیگر، تجربه زندگیهای نزیسته و کسب خرد و دانایی است.
افزایش سرانه مطالعه در ایران، نیازمند تغییر در نگرش تکتک ماست. بیایید از همین امروز تصمیم بگیریم که کتاب را به دوست همیشگی خود تبدیل کنیم و با خواندن و آگاهی، سهمی در ساختن ایرانی آبادتر و فرهنگی پویاتر داشته باشیم. آینده روشن، در گروی جامعهای دانا و کتابخوان است.





