فیلم رها؛ با وجود برخورداری از عوامل شناختهشده و بازخوردهای مثبت جشنوارهای، سهم این فیلم از ۴ میلیون و ۷۸۰ هزار مخاطب سینما در این بازه، تنها ۷.۴ درصد (حدود ۳۵۴ هزار نفر) بوده است. میانگین مخاطب هر سانس این فیلم حدود ۲۲ نفر برآورد میشود که حتی از میانگین ۳۲ نفری پرفروشترین فیلم کمدی نوروز نیز کمتر است. چرا اکران فیلم رها به رغم تمام ظرفیتها، به موفقیت مورد انتظار نرسید؟
پتانسیل بالا، عملکرد ضعیف فیلم رها
فیلم رها تمام فاکتورهای لازم برای موفقیت در گیشه را داشت: یک درام خانوادگی و اجتماعی خوشساخت (بر اساس بازخوردهای اولیه)، حضور نامهای شناختهشده، دریافت سیگنالهای مثبت از مخاطبان و منتقدان در زمان جشنواره فجر و پس از آن، و مهمتر از همه، اکران در بهترین زمان سال (نوروز) بدون داشتن هیچ رقیب مستقیمی در ژانر خود. با این حال، آمار فروش و تعداد مخاطب فیلم، با این پتانسیل همخوانی ندارد.

رد بهانههای رایج؛ مشکل جای دیگری است
در چنین مواقعی، معمولاً انگشت اتهام به سمت کیفیت فیلم، عدم استقبال مخاطب از درام اجتماعی، یا مشکلات اکران (مافیای اکران) نشانه میرود. اما شواهد در مورد فیلم رها این بهانهها را رد میکند. فیلم مغضوب نبود و از اکران مناسبی در پردیسهای بزرگ برخوردار شد. بازخوردهای اولیه مخاطبان و منتقدان نیز عمدتاً مثبت بود. پس مشکل را باید جای دیگری جستجو کرد.
مقصر اصلی: ضعف در بازی تبلیغاتی
به نظر میرسد پاشنه آشیل فیلم رها ، ضعف در استراتژیهای تبلیغاتی و عدم جریانسازی مؤثر پیرامون فیلم بوده است. در نوروزی که گیشه سینماها پس از چند سال، رونق قابل توجهی را تجربه کرد، فیلم رها نتوانست در زمینه تبلیغات، هوشمندی و جذابیتی همپای رقبای کمدی خود داشته باشد. اگرچه ممکن است کمیت تبلیغات (تیزرها، بیلبوردها و…) قابل قبول بوده باشد، اما کیفیت، خلاقیت و هدفگیری این تبلیغات نتوانست توجه مخاطب بالقوه را جلب کرده و او را به سینما بکشاند.
صرف اکران یک درام اجتماعی، حتی اگر فیلم خوبی باشد، کافی نیست. دفاتر پخش و رسانهها باید با راهکارهای تبلیغاتی هوشمندانه، مخاطبان را به تماشای این آثار ترغیب کنند. تجربههای ناموفق اکران بیش از ۱۰ درام اجتماعی مهم در سال گذشته، گواه این مدعاست که بدون تبلیغات مؤثر، حتی فیلمهای خوب نیز در گیشه شکست میخورند.
خطر مقصر دانستن مخاطب؛ ذائقه یا تبلیغات؟
یکی از رویکردهای خطرناک در تحلیل شکست فیلمهای غیرکمدی، مقصر دانستن ذائقه مخاطب و تکرار این ادعاست که “مردم فقط کمدی میخواهند”. این استدلال، راه فراری برای نپذیرفتن ضعفهای سیستم پخش و تبلیغات است. نگاهی به گیشه سالهای اخیر و موفقیت فیلمهای اجتماعی مانند «ملاقات خصوصی»، «علفزار»، «تیتی»، «ابلق»، «دوزیست» و «بیبدن» نشان میدهد که اگر یک درام اجتماعی با تبلیغات درست و جریانساز همراه شود، میتواند مخاطبان زیادی را به سالنها بکشاند.
لزوم بازنگری در استراتژی پخش و تبلیغات
موفقیت در گیشه، بهویژه برای آثار غیرکمدی، نیازمند برنامهریزی دقیق و اجرای کمپینهای تبلیغاتی هوشمندانه است. دفاتر پخش نباید تنها به نام کارگردان، بازیگران یا جوایز فیلم تکیه کنند، بلکه باید مانند شرکتهای پخش بینالمللی، برای هر فیلم، استراتژی بازاریابی منحصربهفردی طراحی کنند تا مخاطب هدف را شناسایی و جذب نمایند. صرف اعلام برنامه اکران چند درام اجتماعی در طول سال، بدون پشتوانه تبلیغاتی مؤثر، آوردهای برای سینمای ایران نخواهد داشت.

سوالات متداول
چرا فیلم رها با وجود پتانسیل بالا در گیشه موفق نبود؟
تحلیل ارائه شده دلیل اصلی را ضعف در استراتژیهای تبلیغاتی و عدم توانایی در ایجاد جریان رسانهای و جذب مخاطب هدف میداند، نه کیفیت فیلم یا عدم علاقه کلی مخاطب به درام اجتماعی.
آیا مخاطبان سینمای ایران فقط فیلم کمدی تماشا میکنند؟
خیر، این تحلیل با اشاره به موفقیت فیلمهای درام اجتماعی پرمخاطب در سالهای گذشته (مانند ملاقات خصوصی، علفزار و…) استدلال میکند که مخاطبان در صورت ارائه آثار باکیفیت و تبلیغات هوشمندانه، از فیلمهای غیرکمدی نیز استقبال میکنند.
چه راهکاری برای موفقیت فیلمهای غیرکمدی در گیشه پیشنهاد شده است؟
پیشنهاد اصلی، بازنگری در استراتژیهای پخش و تبلیغات است. دفاتر پخش باید کمپینهای بازاریابی هوشمندانه، خلاقانه و هدفمندی را برای هر فیلم طراحی کنند تا بتوانند مخاطب را به سینما بکشانند و صرفاً به اکران فیلم اکتفا نکنند.
نتیجهگیری: ناکامی تجاری فیلم رها در گیشه نوروز ۱۴۰۴، بیش از آنکه به خود فیلم یا مخاطب مربوط باشد، زنگ خطری برای سیستم پخش و تبلیغات سینمای ایران، بهویژه برای آثار غیرکمدی است. موفقیت فیلمهای اجتماعی در گیشه نیازمند استراتژیهای بازاریابی هوشمندانه و جریانساز است؛ رویکردی که فقدان آن باعث شکست بسیاری از فیلمهای مهم در سالهای اخیر شده و نیازمند بازنگری جدی برای آینده سینمای اجتماعی ایران است.